گیل رسا-مائده فلاحتکار ضیابری؛دیگر چیزی به نوروز نمانده است، بجز تب و تاب تدارکات سال نو، غروب هر روز، صدای ترقه بازی بچهها و صدالبته بزرگترها به گوش میرسد.
گیلانیها نیز همگام با همه مردم ایرانزمین از اوایل اسفندماه با خانهتکانی و خرید نوروزی به پیشواز نوروز میروند و سفرههای هفتسین افزون بر خانهها در مغازهها و مراکز تجاری گسترده میشود.
مردم گیلان در این روزها، شب بو و سنبل و ماهی قرمز میخرند و پوشیدن لباس نو با رنگهای شاد از آداب قدیمی مردم است و شیرینیهای گیلان نظیر «حلوای ضیابری» هم پای ثابت پذیرایی گیلانیها از مهمانان نوروزی است.
بازدیدهای نوروزی و رفتن سر مزار درگذشتگان از رسوم اصلی گیلانیها است و «سبزه انداختن» با ماشک و گندم و عدس را که به طرز هنرمندانهای در کنار ماهی قرمز و کتاب و گل و سنبل و سنجد و سیر و سکه و سمنو، سیب، سرکه و سماق در سفره هفتسین قرار میگیرد را تلفیقی نامید که گیلانیها هنرمندانه از پسش بر میآیند.
اگر از آنهایی که سن و سالی را گذراندهاند، درباره نوروز و آداب و رسوم و جشنهای مربوط به آن بپرسی، خاطرات زیبا و دلنشینی میشنوی و سپس که بیشتر فکر میکنی به این نتیجه میرسی که در طول سالهای اخیر، چقدر از آداب و رسوم جانبی نوروز، دیگر آن شور و حال سابق را ندارند، ماهیت بعضی سنتها تغییر یافته است و برخی هم به طور کامل فراموش شدهاند.
قدیمترها در روزهای پایانی سال، دستهای از خنیاگران که نوروزخوان نام داشتند در کوچه و خیابانهای شهرها و روستاها به راه میافتادند و نوروزخوانی میکردند و به این گونه رسیدن سال نو را خبر میدادند؛ اگرچه امروز این سنت کمرنگ شده است اما همچنان هنوز هستند کسانی که میراثدار این سنت هستند و اقدام به این کار میکنند.
نوروزخوانی ترانه عاشقانه، عارفانه و مدح گونه نوروزخوان است و نوروزخوانان بهاری پر از عشق و امید و برکت را به مردم نوید میدهند، سنت قدیمی نوروزخوانی که از دوران صفویه در گیلان اجرا میشد، هنوز هم در کوچه پس کوچههای شهر و روستاهای این استان در حال اجرا است.
*چهارشنبهسوری
در غروب روز سهشنبه اهالی یک محل با یکدیگر در کوچه جمع میشوند و در چند نقطه مختلف با فاصله کم چند دسته کاه را میچینند و آنهارا آتش میزنند.
برای دوری از چشم زخم در آتش اسپند میپاشند و همه افراد حاضر در این مراسم ترانهای را با گویش گیلکی میخوانند: «گوله گوله چهارشنبه، به حق پنجشنبه، نکبت بیشه، دولت بیه، زردی بیشه، سرخی بیه» و سپس از روی آتش میپرند.
بنا بر سنت قدیمی در شب چهارشنبهسوری مادران، دختران دم بخت را با جارو از در خانه بیرون میکنند تا بختشان باز شود، و در این شب بانوان برای شام سبزی پلو با ماهی، ترشتره، سبزی کوکو، کته، ماست، ترشی و .. درست میکنند.
صبح چهارشنبه افراد خاکستر بر جای مانده از آتش بازی شب چهارشنبهسوری را جمع میکنند و به زیر درختان میوه میریزند به نیت اینکه درختان بارور شوند و میوه بیشتری دهند، چهارشبنه سوری سنتی دیرینه برای استقبال از بهار است.
صداهای مهیب و وحشتناکی که این روزها در کوچه و خیابانها به گوش میرسد و تن هر رهگذری را میلرزاند، نمیتواند نشانی از یک آئین کهن باشد و بیشتر به ابزاری میماند برای آزار دیگران و گاه نشان از رفتاری نادرست است که به غلط نام جشن و سرور بر خود دارد.
بیایید به آنچه از نیاکان خود به یادگار داریم ارج نهیم و در حفظ سنتهای زیبای ایرانی خود بکوشیم و بدون کم و کاست، آنها را به نسلهای دیگر انتقال دهیم.
*حلوای ضیابری
بانوان کدبانو و هنرمند گیلان، پس از اطمینان حاصل کردن از نظافت منزلشان، به صورت انفرادی و اغلب گروهی، به همراه دیگر افراد خانواده، دوستان یا همسایهها، شروع به پخت حلوای ضیابری که یکی از اجزای ثابت سفره هفتسین است، میکنند.
بانوان، از گذشتههای دور، پخت حلوای ضیابری را به صورت یک سنت دیرینه و البته شیرین، حفظ کردهاند و حتی در این بحران کرونایی هم دست از این کار برنداشته و به صورت خانوادگی اقدام به پخت و تهیه این حلوا کردهاند.
حلوای ضیابری به قدری مشتری دارد که برخی از شیرینی فروشیهای شهر با شناخت ذائقه و سلیقه مشتریان در تابلوهای خود به درج عبارت «حلوای ضیابری موجود است»، به جلب مشتریان میپردازند و آن را نوعی برتری برای مغازه خود میدانند.
این حلوا سابقه ۵۰۰ ساله در بین مردمان ضیابر دارد و به عنوان نماد این منطقه در سراسر کشور معروف و بشارت دهنده عید نوروز است.
*حاجی فیروز
یکی از نشانههای آغاز فصل بهار، حضور حاجی فیروز در کوچه، خیابانها و بازارهای هر شهر است، زمانی که مردم برای خرید به بازار مراجعه میکنند، جاجی فیروزها آواز خوان اعلام حضور میکنند.حاجی فیروزها اشخاصی هستند که لباسهای قرمز و رنگی به تن میکنند. قبل از آغاز سال نو شمسی، در روزهای پایانی سال، تعدادی از جوانان چهرههای خود را سیاه کرده و با رقص و خواندن آوازهای نوروزی و نواختن دایره و تنبک، دل مردم را شاد میکنند و از مردم پولهایی را به هدیه دریافت میکنند.
حاجی فیروز نشانی از آغاز فرا رسیدن عید نوروز است که نوستالژی همه ما است، این افراد همان حاجی فیروز یا آتش افروز نام دارند، اکثر مردم به عنوان تشکر از تلاش آنها برای شاد کردن چهره شهر، مبلغی به عنوان عیدی به حاجی فیروزها میدهند تا هم در آمدی کسب کرده باشند و هم نوعی دلگرمی برایشان باشد، حضور حاجی فیروز همچنان جزو یکی از رسومات امروزه در آغاز نوروز است، در شهرها و روستاهای گیلان نیز از اواسط اسفند ماه همین افرادی که شعرهای نوروزی میخوانند در کوچه و بازارها حضوردارند.
*عروس گوله
در شهرهای گیلان، قبل از آغاز سال نو، نمایش عروس گوله به همراه آواز برگزار میشود، در این نمایش، سه نفر به عنوان بازیگر انتخاب میشوند. به نامهای ((غول، پیر بابو و نازخانم). پسرجوان که لباس زنانه بر تن میکند، نقش ناز خانم را دارد ، پیربابو، پیرمردی بود که برای بدست آوردن نازخانم با غول به جدال میپرداخت، غولی که نقش بازی میکرد، کلاهی به وسیله ساقه برنج برای او درست میکردند و آن را با زنگوله و چماق، تزیین میکردند تا به شکل عجیب و ترسناکی دربیاید.
این بازیگران به اکثر خانهها میرفتند و به آنها سال نو را تبریک میگفتند و صاحب خانه نیز، هدایایی به آنها میداد. این نمایش زیبا از شب چهارشنبه سوری تا شروع سال نو اجرا میشود.
مادربزرگی میگفت: یکی از رسوم منسوخشده در گیلان که اکنون کمتر دیده میشود، رسم شاد قاشق زنی است که کودکان و نوجوانان با زدن قاشق به یک ظرف فلزی، به در خانهها همسایهها میرفتند و آنها هم با انداختن شیرینی و شکلات و تنقلات در ظرف کودکان این رسم را گرامی میداشتند و شادی را به آنها هدیه میدادند.
از دیگر جلوههای نوروز میهماننوازی گیلانیهاست که علاوه بر سکونت گردشگران در هتلها و مسافرخانهها، گیلانیها هزاران گردشگر را در دل خانههای سنتی خود جای میدهند.
گفتنی است؛ نوروز از جشنهای کهن ما ایرانیان است که حتی در شرایط سخت اقتصادی، برای همه مردم تازگی و جذابیت خاصی به همراه دارد.
ثبت دیدگاه